سند آموزشی یونسکو با عنوان " دگرگون ساختن جهان ما:
دستور کار 2030 برای توسعه پایدار" هدف خود را چنین بیان میکند:" تضمین
آموزش با کیفیت برابر و فراگیر و ترویج فرصتهای یادگیری مادامالعمر برای همه و
اهداف وابسته به آن." این سند در 25 سپتامبر 2015 در نیویورک به تصویب
کشورهای عضو یونسکو رسید. در آن 17 هدف تعیین شده که امضاکنندگان متعهد شدهاند تا
سال 2030 به آنها دست یابند، از این رو است که سند به "سند 2030" شهرت
یافته است.
امروزه آموزش با تکیه بر تجربیات سایر کشورها به مقوله مهمی
جهت پیشبرد کشورها مبدل شده است. و کشورها سعی دارند با توجه به فرآیندهای طی شده
در سایر کشورها، به این امر اهتمام ویژهای داشته باشند. در این اثنا برخی از
موسسات و سازمانهای بینالمللی نظیر یونسکو با ارائهی پیشنهادها و راهکارهایی
درصدد حصول به این امر ـ آموزش ـ هستند. بعبارت دیگر مقوله آموزش امروزه دیگر در
انحصار صرف نهادهای دولتی نمیباشد؛ به این معنا نهادهای دولتی میتوانند نقش مکمل
را در کنار سایر موسسات غیر انتفاعی ایفا نمایند. گستره و پهنهی فصول ارائه شده
جهت آموزش از طرف این موسسات در نهایت نفع آن عاید کسانی خواهد شد که بخواهند با
تلفیق آن اصول با ارزشها و فرهنگهای خود، از آن بهرهبرداری نمایند.
سند موسوم به 2030 از طرف یونسکو با ارائه 17 سرفصل و 59
بند جهت دگرگون ساختن جهان برای توسعهی پایدار از جمله امر آموزش، به این امر
اهتمام ورزیده است. اما سوالی که این مقاله در پی پاسخ به آن میباشد این است که
چرا برخی از مسئولین رده بالای جمهوری اسلامی با این سند به مخالفت برخاستهاند؟
" ترویج سبک زندگی غربی"، "تلاش برای به
کرسی نشاندن ارزشهای لیبرالیستی و سکولاریستی"، مغایرت با اهداف انقلاب
اسلامی"، "وجود سند بالا دستی در زمینه آموزش و بی نیاز بودن از چنین
سندهایی" و. خلاصه انتقادهای وارد شده بر این سند میباشد که از سوی برخی منتقدین
محترم اظهار شده است. آیا واقعا تمام و کمال این اظهارات بر سند 2030 وارد میباشد؟
آیا سند 2030 خیانت به انقلاب است؟ آیا ارزشهای لیبرالیستی در قالب این سند
متبلور شده است؟ در یک کلام میتوان گفت خیر. حال سوالی که پیش میآید این است پس
علت اصلی مخالفت چیست؟ اگر اینها بهانهای بیش نیست، پس دلایل اصلی مخالفت از کجا
نشات میگیرد؟
به نظر میرسد دلایل مخالفت با چنین اسنادی نه به خاطر
مغایرت مفاد آن با ارزشهای اسلامی و انقلابی و نه به خاطر لیبرالیستی بودن آن،
بلکه به نوع نگاه ما و جهانبینی ایدئولوژیکی جا بر میگردد. نگاه ایدئولوژیک به
امر آموزش مانع از استفاده از تجربیات و راهکارهای سایر موسسات بینالمللی میشود؛
چرا که در آن صورت ایدئولوژی جا، بواسطه عدم ارائه آلترناتیو محکوم به نابودی میباشد.
نظامهای ایدئولوژیک همواره مدعی حل تمام مشکلات و معضلات هستد و از اینرو هیچ
نقصی را برخود مترتب قلمداد نمیکنند. دقیقا در همین راستا است که جا از موجود
بودن اسناد بالادستی در زمینه آموزش یاد میکند و با این جهتگیری خود را مصون از
سایر سندها میداند. اما سوالی که پیش میآید این است که چرا قبل از سند 2030 از
آن تواناییهای بالقوه خود در زمینه اسناد بالا دستی سخنی به میان نیامده بود؟ چرا
عملکرد دولت را از این جهت که چقدر به آن سند بالادستی پایبند بوده یا خیر مورد
سنجش و ارزیابی قرار ندادهاند؟ در پاسخ 3 فرضیه را میتوان مطرح کرد: یا آن سند
خیلی مورد توجه نبوده و یا اینکه سند 2030 خیلی مترقیتر از آن سند بوده است که در
واقع توانسته است آن را به چالش بکشد. اما پاسخ صحیح تر میتواند اینطور بیان گردد
که چون سند 2030 برآمده از یک سازمان غیر دولتی است و اینکه در تقابل با خودی و
بهتر بگوییم "غیر" محسوب میگردد، مورد انتقاد بوده است.
جا با نگاهی ایدئولوژیک در عرصهی جهانی شدن به این سند و
امثال آن سند (برجام) با دیدهی "تردید" و "غیر خودی" مینگرد که این امر در نهایت
همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، مانع استفاده از تجربیات سایر موسسات بینالمللی
میباشد. سند 2030 نه اولین و نه آخرین سندی خواهد بود که جا با آن به مخالفت میپردازد.
با اندکی مطالعه در مفاد سند 2030 در خواهیم یافت که این سر
فصلها و بندها نه تنها هیچ مغایرتی با ارزشهای انقلاب و آن چیزهایی که مخالفین
اظهار مینمایند ندارد، بلکه از یکسری اصول مترقی و پیشرفته هم برخوردار است که
زمینه را برای رشد شهروند جهانی فراهم میآورد.
در عرصه جهانی شدن ما با تکثر نهادها و موسسات غیر دولتی
روبرو هستیم که هر یک به زعم خود به ارائه راهکارهایی در عرصههای تخصصی میپردازند.
اما متاسفانه نگاه ایدئولوژیک و بسته جا مانع دیدن این تکثر میباشد. امروزه به
گواه آمار و شواهد، موسسات غیر دولتی در زمینه آموزش در مقایسه با موسسات دولتی،
از عملکرد موفقیتآمیزتری بهرهمند بودهاند.
درباره این سایت